منافع توافق هسته‌ای

دکتر محمود محمدی
تاریخ انتشار : چهارشنبه ۷ مرداد ۱۳۹۴ ساعت ۱۶:۱۱
Share/Save/Bookmark
«منافع توافق هسته‌ای» عنوان يادداشت روز روزنامه ايران به قلم دکتر محمود محمدي است که مي‌توانيد آن را در ادامه بخوانيد:
منافع توافق هسته‌ای
 
افکار عمومي آگاه جهان در دو سال اخير شاهد فضايي بود که مذاکرات هسته‌اي ايران و گروه 1+5 و انعکاس جهاني آن ايجاد کرد. البته فضايي با دو«مفهوم» که اولي را تحولي فوق العاده و خارج از انتظار و دومي را غوغا سالاري تعبير مي‌کنم. طيفي که در فضاي ايجاد تحول جديد بودند اين درک را داشتند که در «موقعيت» تصميم‌گيري نسبت به وضعيتي هستند که در ميانه جنگ و صلح قرار دارد، بنابراين تمرکز خود را از متن تصميم‌گيري به حاشيه سازي‌هاي غوغاسالاران معطوف نکردند تا با تفوق «فن ديپلماسي» و منطق بر «تهديد و زور» به نتيجه‌اي مورد رضايت طرفين برسند. اما غوغاسالاران ادامه «وضعيت» تهديد و زور را بر راه حل ديپلماتيک ترجيح مي‌دادند. با توجه به اهميت چالش تاريخي و طولاني اين دو ديدگاه که هر کدام حاميان فکري و کارگزاري دارد، در اين نوشتار به اختصار روند پرونده هسته‌اي و نتيجه‌اي که در مقطع کنوني عايد ملت بزرگ ايران شده است، ذکر مي‌شود.
1-‌ حکمت و تدبير تصميم گيران
بدون ترديد حسن روحاني رئيس جمهوري با سابقه ترين و حرفه‌اي ترين شخصيت سياسي در پرونده هسته‌اي محسوب مي‌شود و با همين جايگاه حرفه‌اي و حقوقي خود ديپلمات‌هاي حرفه‌اي در امور بين‌الملل و سازمان‌هاي بين‌المللي و امريکا شناسي را به سرپرستي دکترمحمد جواد ظريف راهي مصاف با گروه1+5 کرد. کافيست افکار عمومي ما بداند که دکتر روحاني از نخستين دوره مجلس شوراي اسلامي تا کنون با همه تصميم گيري‌هاي فني، تخصصي، سياسي، امنيتي و سرنوشت ساز کشور و در دهه اخير با پرونده هسته‌اي مرتبط بوده است. مي‌توان گفت روحاني با تيز بيني و عملکرد تخصصي و فني قدرتمندانه خود در همه مراحل اين پرونده را مديريت کرده و در اين روند با عبور از دوره جنگ تحميلي، دوره سازندگي و تحريم، پيوسته براي تحقق اراده ملت در استفاده «صلح‌آميز هسته اي» گام برداشته است که کتاب امنيت ملي وديپلماسي هسته‌اي ايشان پيش از انتخابات و شرح مذاکرات دو سال اخير گوشه‌اي از اين نگاه مبتني بر تدبيرگرايي درتصميم‌گيري را تبيين مي‌کند.
2- اهميت وخطر موضوع
موضوع هسته‌اي از اولين کاربرد آن توسط امريکا در ناکازاکي و هيروشيماي ژاپن (حدود 70 سال قبل) تاکنون به‌عنوان مقوله «قدرت انهدام» مطرح است که سرنوشت قوي ترين دشمن و بزرگترين تهديد را تعيين مي‌کند واز آنجا که مسير «برخورداري از قدرت تخريب اتم» از استفاده صلح‌آميز آن مي‌گذرد، رژيم‌هاي حقوقي کنترل و نهاد‌هاي نظارت بين‌المللي رويکرد سختگيرانه‌اي در برابر تلاش کشورهاي ديگر براي بهره برداري از اين انرژي را مستقر کرده‌اند. علاوه براين رژيم‌ها و نهادها، قدرت‌هاي برتر نيز «بد بينانه ترين وضعيت» را نسبت به فعاليت هسته‌اي ديگران متصورند. فراتر از بد بيني اين قدرت‌ها در برخي اوقات ما نيز چه در قالب اتخاذ کنش‌هاي چالش بر انگيز و چه در قالب واکنش‌ها به چالش‌هاي غرب، به ايران هراسي دامن زده ايم. هر چند «فتواي رهبر معظم انقلاب» مبني بر منع اعتقادي و «عاري شدن جهان و بويژه خاورميانه از تسليحات کشتار جمعي» موضع اصولي ديپلماسي ما است اما در برخي از مقاطع ادبيات ما ادبيات «قدرت» و لحن ما بيشتر«تهديد آميز» بوده تا «صلح آميز». به‌همين دليل امکان ايجاد باور براي قدرت‌هاي بدبين نسبت به صلح‌آميز بودن فعاليت هسته‌اي ما دشوار گشته بود. به طوري که حتي همپيمانان منطقه‌اي ما نظير روسيه و چين هم در قطعنامه‌هاي عليه ايران با اتفاق آرا با امريکا و فرانسه و انگليس در شوراي امنيت همرأي شدند. بنابراين به سرانجام «برد- برد» رساندن اين مذاکرات نابرابر و پيچيده از نظر نويسنده اين سطورکه روند پرونده را حداقل از 1370 تا کنون از جلسات و نشست‌هاي شورايعالي امنيت ملي و کميسيون امنيت ملي و سياست خارجي مجلس و مواضع و اخبار جهاني و قطعنامه‌ها و سند توافق دنبال کرده است يک پيروزي ملي همراه با بهبود وجهه جهاني و تبديل «اهميت»جمهوري اسلامي ايران به «قدرت» در جهان محسوب مي‌شود زيرا قدرت هايي که طي سال‌هاي گذشته با تهديد و تحريم وفشاربه‌دنبال سرنگوني انقلاب و جمهوري اسلامي بودند اکنون جايگاه سياسي و اقتدار عملي آن‌را به رسميت شناخته و فصل جديدي در روابط خود با ما گشوده‌اند.
3- واقعيت‌ها و تبليغات
ملت ما صف بندي مخالفان و ناراضيان خارجي اين توافق را از شروع انقلاب اسلامي تا پايان جنگ هشت ساله تحميلي يا هر بحران در روابط خارجي ايران با جهان را بخوبي مي‌شناسند. شکاف در ارکان قدرت امريکا بر سرنتيجه اين مذاکرات بين دمکرات‌ها و جمهوريخواهان از يکسو و کاخ سفيد و کنگره از سوي ديگر دليل بر شکست صف بندي مخالفان ديرينه ايران و لابي صهيونيست‌ها در امريکاست که نمي‌خواستند «تيغ تيز» قطعنامه‌هاي تهديد‌آميز که همچون چکاننده ماشه در اختيار شوراي امنيت بود يا سايه سنگين تحريم ‌ها از بالاي سر ايران برداشته شود. زيرا سال‌ها همه آنها در قبال اين تحريم و تهديد ضد ايران سود بردند. اما ملت ايران متضرر شد درحالي‌که در وضعيت جديد هر کس مي‌خواهد از ايران سود ببرد بايد متقابلاً به ملت ايران سود برساند و اين «وضعيت» جديد براي خيلي از همسايگان که يا رقيب منطقه‌اي ما هستند يا اقتصاد مشابه و ژئوپليتيک همسان دارند، ناخوشايند است. پس اين واقعه يکي از تصميمات بعد از انقلاب اسلامي مبتني بر «مفهوم صحيح منافع و امنيت ملي» و «عزت و حکمت و مصلحت» نظام است که در پرتو همدلي دولت با ملت به‌دست آمده است.
کد مطلب: 8